THE PUNISHER 0 ارسال شده در مرداد 91 ديدی ای دل كه دگر بار غم يار چه كرد . . . . . . چو بشد دلبر و با يار و??ادار چه كرد به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
newsad 2 ارسال شده در مرداد 91 در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان باید که در میانه، غیر از نظر نباشد به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
THE PUNISHER 0 ارسال شده در مرداد 91 ديده را دستگه در و گهر گر چه نماند بخورد خونی و تدبير نثاری بکند دوش گ??تم بکند لعل لبش چاره من هات?? غيب ندا داد که آری بکند به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
newsad 2 ارسال شده در مرداد 91 دل منه بر دنیا و اسباب او زانکه از وی کس و??اداری ندید به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
THE PUNISHER 0 ارسال شده در مرداد 91 دوست با ما بی و??ایی می کند بی دلیل از ما جدایی می کند به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
newsad 2 ارسال شده در مرداد 91 دلی دیرم دمی بیغم نمی بو غمی دیرم که هرگز کم نمی بو به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
THE PUNISHER 0 ارسال شده در مرداد 91 ويرانه نشينم من و بيت غزلم را هرگز ن??روشم به دو صد خانه ی آباد من حسرت پرواز ندارم به دل آری در من ق??سی هست كه می خواهدم آزاد به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان مهمان ارسال شده در مرداد 91 ويرانه نشينم من و بيت غزلم را هرگز ن??روشم به دو صد خانه ی آباد من حسرت پرواز ندارم به دل آری در من ق??سی هست كه می خواهدم آزاد دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو بازپرسيد خدا را که به پروانه کيست به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر