You 0 ارسال شده در فروردین 91 برخی نوشته*اند که «شنبه» از واژه*ی «سبت» عبری گر??ته شده است. [۱] ذبیح بهروز، دیدگاه دیگری دارد و می*نویسد: «تقویم*های ایرانی که در چین پیدا شده و از هشت قرن پیش از میلاد است صورت اصلی و قدیمی «شنبه» یا «شنبد» را که «شام پت» می*-باشد ح??ظ کرده*اند. در ایران روزهای ماه خورشیدی را از نیمه*ی روز و روزهای ماه قمری را که اساسش بر ه??ته است از نیمه*ی شب حساب می*کردند. معنی «شام پت» نیمه شب است و ربطی به «سبت» ندارد. روز جمعه را در عبری، «یوم شش» می*گویند و روز شنبه را «یوم سبت» پس در حساب روزهای ه??ته، «سبت» در عربی و عبری نمی*تواند جز ه??ت باشد و در این معنی، این کلمه*، عربی یا عبری نیست و از این قبیل کلمات خارجی در آن دو زبان بسیار است.» [۲] هرچند نگارنده، می*پذیرد که «سبت» در اصل صورت تحری?? شده*ای از «ه??ت» است اما این واژه را با واژه «شنبه» مرتبط نمی*داند. به باور نگارنده، «شنبه» از دو جزء «شن» + «بک» ساخته شده است. جزء اول** همان است که در ??ارسی به معنی «خانه» است. ??ریدون جنیدی در مورد آن می*نویسد: «این واژه در واژه*ی مرکب «گلشن» به معنی «جای گل» یا «خانه*ی گل» هنوز موجود است. شند?? = شن د?? نیز که طبلی است، واژه*ای مرکب است که «خانه*ی د??» باشد.» [۳] حبیب الله نوبخت، در توضیح?? واژه*ی «سنکبان» به ریشه*ی آنکه همین «شن» است اشاره کرده و نوشته است: «شن و زن و خن و کن به اختلا?? لهجه یا به تشابه حرو?? پهلوی با یکدیگر خوانده شده*اند» [۴] و «خن»** همان است که امروزه، «خانه» می*گوییم. نگارنده بی*گمان است که واژه*ی «شأن» در عربی نیز از همین ریشه* باشد. بخش دوم «شنبه»، واژه*ی «بک» یا «بغ» است که در ??ارسی معنی «خدا» یا «ایزد» می*-دهد. صورت این واژه در زبان پارسی باستان چنان*که از سنگ نبشته*های هخامنشی به یادگار مانده است، «بَگَ» [۵] می*باشد که به معنی «خدا» آمده است. چنان*که می*دانیم تبدیل «گ» به «ک» و سپس تبدیل «ک» به «ه» در زبان*شناسی بسیار رایج است. بدین*ترتیب معنی دو جزء واژه*ی «شنبه» مشخص شد بنابراین روی هم*ر??ته می*توان آن را «خانه*ی خدا-ایزد» یا «جایگاه خدا-ایزد» معنی نمود. می*دانیم که ایرانیان باستان به هر کدام از روزهای ماه، ایزدی را نسبت می*داده*اند چنانکه در نام*های سی*روزه*ی ماه، به یادگار مانده است. آیا به قرینه نمی*توان برای هر روز ه??ته، ایزدی را نسبت داد که آن روز، جایگاه?? او باشد؟ به ویژه آن*که در زبان*ها و ??رهنگ*های نزدیک به زبان* ??ارسی و ??رهنگ* ایرانی، همانند این پدیده را داریم. می*دانیم که امروزه در زبان انگلیسی، به یکشنبه: «Sunday=روز خورشید» گ??ته می*شود و یا دوشنبه که «Monday=روز ماه» نامیده می*شود. آیا نمی*توان این ??رهنگ به ظاهر غربی را به ??رهنگ ایرانی بسط داد؟ آیا نمی*توان احتمال داد که ایرانیان نیز برای هر یک از ستارگان و یا سیارگان که ایزدی [=بغ] منسوب به آنان بوده، جایگاهی [=شن] در نظر گر??ته و بر این اساس، نظام گاهشماری بر حسب ه??ته*شماری از خود برجای داشته*اند که در رقابت با نظام گاهشماری ماه-های سی*روزه، از یاد*ها ر??ته باشد؟ نگارنده احتمال می*دهد که پاسخ?? پرسش بالا، آری باشد به ویژه آن*که «سی روز ماه زردشتی به گونه*ای به چهار بخش تقسیم می*گردد: دو ه??ت روز و دو هشت روز، که بر سر هر کدام از این چهار بخش نام اهورامزدا یا ص??ت و لقب او «دی» دیده می*شود.» [۶] می*توان به نوعی* بازتاب «ه??ته» را در این گاه*شماری دید به ویژه آنکه دو بخش از این چهار بخش، دقیقاً ه??ت روز هستند و دو بخش دیگر تنها با یک روز ا??زایش، هشت روز. به هر روی نگارنده در این گ??تار چندان بر بررسی گاهشماری ایران پای*??شاری نمی*کند و بررسی دقیق آن را به گ??تاری دیگر وامی گذارد و آماج او تنها بیان دیدگاه جدید درباره*ی واژهٔ «شنبه» بود که به طبع خواننده رسید. پانویس. ۱. برای نمونه: لغت*نامهٔ دهخدا. ۲. ذبیح بهروز، دیباچهٔ کتاب قصه سکندر و دارا، چاپخانه کاویان، چاپ دوم، دی ماه ۱۳۵۵، رویه ۸۲. ۳. ??ریدون جنیدی، زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گ??تارهای ایرانی، نشر بلخ، چاپ پنجم، ۱۳۸۹، رویه ۶۵. ۴. بنگرید به: ترجمهٔ نوبخت از کتاب «تاج» جاحظ، رویه ۳۸- پانویس نخست. ۵. برای نمونه: لوحهٔ آریارمن، بند ۶- لوحهٔ زرین آرشام، بند۶. ۶. ژاله آموزگار، مقالهٔ گزارشی ساده از گاه*شماری در ایران باستان، زبان ??رهنگ اسطوره، نشر معین، ۱۳۸۶. رویه ۲۳۷. چاپ شده در دوه??ته*ی «امرداد»، شنبه: ۸/۵/۱۳۹۰ به شماره*ی پیاپی ۲۵۸ به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر