رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
ALOCARED1374

دهكده طنز

پست های پیشنهاد شده

موضـوع انشـاء: غــذاالبته واضح و مبرهن است كه«غــذا»* چيزي است كه ميخورند! گ??ته ميشـود كه اين موجود خوردني، قـدمت تاريخي دارد و از ديرباز در خدمت عالم بشـريت بوده و هسـت! جالب اينكه غـذا در كشـور*ها و ??رهنگهاي مخـتل?? به صورت*هاي مختل?? به چشم ميخورد ( نكته: البته غذا بهـتر است بجاي اينكه به چشـم بخورد به «دهان» اصابت نمايد!)*:مكزيكي*ها لوبيا و گوجه*??رنگي و لوبيا و گوشتگاو (*يا گوشت مرغ، يا لوبيا!*)* و پنير را لاي نان ريخـته به آن «تاكو» ميگويند. همان مخل??ات را روز بعد با يك مقـدار ق??ــر و ????ــر و لوبياي بيشـتر در بشقاب ريخـته، با نان جلوي مهمان ميگذراند و اسـمش ميشــه«??هيــتا». ارامنه غـذائي دارند كه مثل «اسـتامـبولي پلو»*ي خودمان ميباشـــد، وليبراي اينكه كسي ن??ـهـمد كه«??ـرهنگ غذائي» ما را به تاراج برده*اند، اسمش را گذاشـته*اند: «گارميرپلاو» ،*كه لابد معـني*اش همان «قرمز پلو!» ميشـود!تبريزي*ها يك عدد غذا دارند كهبه آن «كو??ـته تبريزي»* ميگويند! تحقيقات بعمل آمـده حاكي از آن است كه ??رانســوي*ها به نيمــرو ميگويند «نيم قـو!!» و به خورش كر??س ميگويند«خوقـش كقـ??ـس!!*». آمـريكائي*ها به همـبرگر ميگويند: «كامـبو نامبر تري».شما ميگوئيد كه غـذا سـياسي نميشـود؟ من ميگويم: چرا كه نميشـود،* خوب هم ميشـود!* شما ميگوئيد: چه جوري ميشـود؟! من ميگويم: اينجوري ميشـود:* مثلا ژاپني*ها بعد ازجنگ با آمريكا،* هرچي جانور زنده در جوب پيدا كردند لاي برگ پيچيدند و اسمش را گذاشـتند: «سوشي». آمريكائي*ها هم خوردند و به به كردند،* غا??ل از اينكه بابا جان اين ژاپني*ها دارن بطـور علني ميگن: اي آمريكائي كه زدي هيروشيما و ناكازاكي را با خاك يكي كردي! ايشـاالله به حق پنج تن «Sue» شـي تا دل ماخنك گردد!البته غـذا را از ساير جنبه*ها (اقتصادي،* نظامي، اجتماعي، علمي،* ادبي، هـنري و ...)* هم ميشــود بررسي كرد. مثلا از نظـر نظامي،* نميدانم چرا در طول دوران سـربازي هروقـت چمن*هاي پادگان را كوتاه ميكردند، كل پادگان به مدت سه روز تمام «قـرمه سـبزي»* به خوردمان ميدادند. نميدانم چرا و نميخواهم بدانم چرا!** (اين هم قرمه سـبزي از ديدگاهنظامي*)*.آلماني*ها غذائي دارند كه به آن «غذا آلماني»* گ??ـته ميشـود، راست و دروغش گردن مامانم! كوچكتر كه بوديم مادرجان سيب زميني خرد ميكردو دو عدد تخم مرغ هم به آن ميزد و بهش ميگ??ت غذا آلماني! ما هم كه آلمان نر??ـته بوديم كه ببينيم راسـت ميگويد يا نه! با خوشـحالي غذا آلماني را ميخورديم و با خودمان كلي هم كي?? ميكرديم كه داريم اداي اروپائي*ها را در مي*آوريم!و اين بود انشـاي من در مورد غـــذا!_________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ولنتاين و مضرات جانبی آن!دو روز قبل از ولنتاين:پسر اولی: پسر بازم امسال خل نشی و يه شبه كل حقوق يه ماهت رو براش خرج كنی*ها...! از من ياد بگير! هر سال يه ه??ته قبل از ولنتاين باهاش قهر ميكنم كه خرج رو دستم ني??ته! دو روز بعد از ولنتاين هم دوباره بهش زنگ ميزنم و باهاش آشتی ميكنم...!پسر دومی: آخه نميشه كه مهدی جون! حداقل يه دسته گلبايد براش بخرم و شام ببرمش بيرون! اگه امسال گردنبند براش نخرم كه تا دو سال باهام حر?? نميزنه! گردنبد بدون گوشواره هم كه خوبيت نداره!* * *دختر اولي: اي بخشكي شانس! ولنتاين رسيد و من هنوز هيچكي رو پيدا نكردم كه خرش كنم تا برام كادو بخره...! امسالخوردم به پيسي!دختر دومي: نگران نباش بابا! ماشالله خر زياده! از من ياد بگير! هر سال دو تا دو تا كادو ميگيرم! بهت قول ميدم يه خورده زرنگ بازي در بياري تو هم امسال مثل من دوتا كادو ميگيري!* * *شاگرد رستوران: اوسا؟ اين غذاهايي كه اضا??ه مونده چيكار كنيم؟صاحب رستوران: بذار تو يخچال دو سه روز ديگه كه ولنتاين ميشه اينجا شلوغ ميشه است??اده ميكنيم!* * *شاگرد گل??روش: آقای گلزاری؟اين گلها داره پلاسيده ميشه! *بريزمشون دور؟گل??روش: چي*چي؟ بريزيشوندور؟! همين*ها رو يكي دو روز ديگه مردم تو ص?? واميستن كه دو سه برابر قيمت بخرند!* * *سرباز اولي: حسيني؟ جناب سروان بهت مرخصي داد بالاخره؟سرباز دومي: نه! هرچي بشش التماس ك??ــرد??م كه بايد بر??م شهرستون عروسي خالومون، توجلدش نر??ت كه نر??ت! گ??ت كه بايـ??ــد ب??موني اين ه??ته سرمون شلوغه! بايد عشاق رو بگيريم بندازيم تو ميني*بوس!* * *طلا??روش اولي: آقای جواهريان؟ به نظر شما اين همه جنس بنجل توي انبار داريم چيكارشون كنيم؟طلا??روش دومي: كاري نداره كه عزيز من! همه رو بيار بزار تو ويترين... بهت قول ميدم دو روزه آبشون ميكني!دو روز بعد از ولنتاين:شاگرد گل??روش: آقای گلزاری!راست ميگ??تي*ها!شاگرد رستوران: اوسا! شما راست ميگ??تين*ها!طلاساز دومي: آقاي جواهريان! راست ميگ??تي*ها!سرباز دومي: جناب سروان راستميگ??ت*ها!پسر دومی: مهدی *جون راست ميگ??تي*ها! عجب خريتي كردم!دختر دومي: ديدی راست ميگ??تم! خر زياده!_______________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یکزن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنجتایش را به من داده استحتمن ناسرادین شاه خیلی کارهایخوب می کرده که مامانش به اندازه استادیومآزادی برایش زن گر??ته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیردتا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طر?? باید به هم بخورند. مثلن من وساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.از لهاز ??کری هم دو طر?? باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز??کر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشترهالیش می شود.در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند کهکارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهماشق است !اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زنداندر می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم رابشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازا??ی باعث میشود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حر??ش بشوددایی مختار می گ??ت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلیکم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز ت??ا??ق کرده ایمکه بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزهتراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودشخانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یکزیر زمینی بگیرد. میگ??ت چون رهم و اجاره بالاست آنها ر??ته اند پایین! اماخانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید.ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانهدرختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا ا??تاد و دستش شکست.. از آن موقهخاله با من قهر است.قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهرمی کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعواکند بعد کتک کاری میکند._______

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قوانين ??يلمهاي هاليوودعمليات پليسي هميشه حتما به كلوب استريپ*تيز كشيده ميشه.هر شماره تل??ني با 555 شروع ميشه.تختخوابها يك روكش مخصوص با ??رم L دارند كه خانمها رو تا سينه بپوشونه و آقايون رو ازكمر به پايين.در هر ساك خريدي دست كم يك نون باگت پيدا ميشه.هر كس ميتونه يه هواپيماي در حال پرواز رو به زمين بنشونه، به شرط اينكه يك ن??ر از برج مراقبت بهش قدم به قدم توضيح بده.ماتيك لب هرگز پاك نميشه، حتي حين غواصي.لوله*هاي سيستم تهويه مطبوع در هر ساختموني بهترين نقطه براي مخ??ي شدن هستند و ضمنا ميشه از طريق اونها به هرجاي ساختمونراه پيدا كرد.اگه كسي بخواد اسلحه*اش رو پركنه هميشه خشاب اضا??ه همراه داره.براي زنده موندن در هر جنگي كا??يه كه آدم از نشون دادن عكس عزيزانش به اين و اون پرهيز كنه.هر كسي ميتونه بدون دونستن زبون، خودش رو با مليت خاصي معر??ي كنه، به شرط اين كه كمي لهجه داشتهباشه.اگه يه هيولا يا يك ??اجعه، شهري رو تهديد كنه، هميشه تنها ??كر و ذكر شهردار كم شدن توريستها يا بازديدكنندگان يك نمايشگاهه.اگه خانمي با موهاي بلند بخواد از كسي جدا بشه و خداحا??ظي كنه يه د??عه باد مياد.كلا تعداد خانمهاي مو بلند و خوشگل و خوش هيكل ميره بالا. از نظا??تچي گر??ته تا منشي و مدير كل همه ميتونند در مسابقه دختر شايسته، بالاترين مقامها روبه دست بيارند. ولي قيا??ه وهيكل آقايون تغيير زيادي نميكنه.برج اي??ل ازهر نقطه شهر پاريس قابل ديدنه.مردها بدون اين كه خم به ابرو بيارند تا جون دارند كتك ميخورند، اما همين كه زني با پنبه و الكل زخمهاشون رو تميز ميكنه دادشون درمياد.ويترين مغازه*ها ??قط به درد اين ميخوره كه يكي با كله يا ماشين از وسطشون رد بشه.براي پرداخت كرايه تاكسي كا??يه كه يه اسكناس از كي??پول بيرون كشيده بشه. هميشه مبلغش صحيحه.توليد مثل با هر موجودي در كهكشان ممكنه.آشپزخونه*ها خودشون هيچوقت چراغ ندارند. با نور چراغيخچال ميشه همه چيز رو ديد.هر وقت توخونه*اي خطري، روحي،هيولايي، چيزي باشه، خانم صاحبخونه حتما با لباس زير بدن نما بايد بره ببينه چه خبره.كامپيوترها هيچ سيستم يا برنامه خاصي ندارند. روي ص??حه مونيتور هميشه ??قط نوشته enter password و بعد از نوشتن كلمه رمز متن مورد نظررو نشون ميده.مادرها هميشه در حال آشپزي هستند. مهم نيست كه آخر كسي چيزي بخوره يا نه.روساي پليس هميشه يا بهترين همكارشون رو اخراج ميكنند، يا بهش چهل و هشت ساعت وقت ميدند كه پرونده روببنده.شعله يه چوب كبريت بزرگترين سالنها رو روشن ميكنه، ولي قويترين نورا??كن هالوژن اون گوشه رو كه مهمتر از همه است تاريك ميذاره.دندونهاي دهاتيهاي قرون وسطي مثل بر?? س??يد و مرتب هستند.هر كس كابوس ميبينه بايد از جاش بپره و ن??س ن??س بزنه و خيس عرق بشه.حتي اگه جاده صا?? و مستقيمباشه بايد راننده عين ديوونه*ها ??رمون رو به چپ و راست بچرخونه.همه بمبها يك عالم سيم و چراغهاي قرمز چشمك*زن دارند و يه ساعت ديجيتال كه نشون ميده كي ميرن هوا.هر جا بري جلوي ساختمون مورد نظر يه جاي پارك پيدا ميشه.پليسها ??قط موقعي مو??قندكه اخراج شده*اند.اگه كسي وسط خيابون برقصه همه همراهي ميكنند، اونهم با هماهنگي كامل.هر كامپيوتري ميتونه رابطه موجودات ??ضايي با س??ينه شون رو مخدوش كنه يا رمز ورودشون رو پيدا كنه.مهم نيست كه چند ن??ر به يكي حمله ميكنند، با اينحال هميشه يكي يكي ميان جلو.هر وقت به اره*برقي احتياج پيدا كني يكي دم دستته.هر دري رو ميشه با يك سنجاق سر يا كارت اعتباري باز كرد، مگه اينكه مال يه ساختمون درحال سوختن باشه و بخواي يه بچه*رو كه اون تو گير كرده نجات بدي.هر وقت تلويزيون رو روشن كني داره اخبار نشون ميده. يكي از خبرها هم هميشه مربوط به خودته.زنها بلد نيستند دو قدم بدوند. هميشه ميخورند زمين و مچ پاشون ضرب ميبينه.اسبها در برابر نيزه و گلوله و توپ و تانك روئين تن هستند، ولي در حساسترين لحظه پاشون به يه مشت عل??گير ميكنه و ميخورند زمين (اگه سواركار زن باشه مچ پاش ضرب ميبينه).گلوله به سوپرمن اثري نداره،ولي اگه خود ه??ت*تير رو به طر??ش پرت كني سرش رو ميدزده.هر ماشيني به راحتي تو هر گاراژي جا ميگيره.س??ينه*هاي ??ضايي توالت ندارند.مسا??رين دهاتي ساده لوح و مهربون كه تنها يه آرزوي ساده دارند، مثلا ديدن مجسمه آزادي نيويورك، بعد از نيم ساعت ميميرند.بچه*هاي با استعداد هميشه داراي والدين الكلي يا سنگدل هستند.هيچ ماشيني تو جنگلهاي تاريك و ترسناك به موقع روشن نميشه.اگه يه ماشين بخواد كسي رو زير كنه طر?? به جاي به كنار پريدن مستقيم جلوي ماشينميدوه.ضمنا حتي بهترين و سريعترين ماشين نميتونه بهش برسه و زيرش كنه.هر موجود ??ضايي كه مياد به زمين هميشه اول ميره آمريكا و اول از همه بيس بال ياد ميگيره.هر ماشيني كه تصاد?? ميكنهبلا??اصله من??جر ميشه.البته اگه راننده*اش آدم خوبي باشه ماشينه اول صبر ميكنه تا طر?? پياده بشه و چند متر بره اونورتر، بعد من??جر ميشه.اگه در حال ??رار باشي گلوله*ها ماشين رو آبكش ميكنند و شيشه جلو و عقب خورد و خاكشير ميشن ولي دريغ از يك گلوله كه به سرنشينها بخوره.اگه آدم بدي خودش رو عوض كنه و توبه كنه بي برو برگرد به زودي ميميره.آدمهاي بد هميشه بازنده هستند.________________________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

كلاسهاي آموزشيميگما! من تا وقتي ايران بودم??کر ميکردم ??قط مائيم که توي مملکتمون کلاسهاي آموزشي ??وق برنامه داريم و مسجد محلمون کلاسهاي قرائت و روخواني قرآن و خياطي و گلدوزي و نقاشي و س??الگري و ماست با??ي و دوغ*پزي داره!امروز داشتم از جلوي يکي از اين مؤسسه هاي علمي/??رهنگي/هنري رد ميشدم، با خودم گ??تم برم ببينم چه کلاسهايي دارن! بعضي از کلاسهاشون خيلي خدا بود! :چگونه ميتوانيم در هر سني شاد و پرقدرت و دوستداشتنيبمانيم: ديدم پنج شش ن??ري که سن مرحوم پدربزرگ بابام رو داشتن تو ص?? بودن که ثبت*نام کنن!چگونه در eBay خريد و ??روش کنيم: ما يه ر??يقي داشتيم (داريم!)* که از يه بنده خدايي تو همين eBay، يه قورباغه رنگ شده رو بجاي Labtop خريد، آخرش هم نه Labtop رسيد دستش نه قورباغهه!! يارو ??روشنده هم ر??ت لهستان پناهنده شد انگار! حالا اگه اين ر??يق ما مير??ت سر اين کلاس حداقل قورباغه که ميرسيد دستش که!چگونه يک روزه خواننده بشويم: من ??کر کنم توي اينکلاس همزبون زياد پيدا کنيم!!!چگونه ظر?? 12 ه??ته مو درآوريم: اين کلاس به درد بابا جان ما ميخوره و خان عموم و دايي کوچيکه و اون يکي دايي با پسر بزرگش و دو تا نوه عموشون و باجناق زندايي شوهر خاله زن سابق همسايه خونه قبليشون!با دنياي ارواح ارتباط برقرار کنيد: استاد سر کلاس: آقا ناصر! ايشون از روحهاي خيلي عزيز ما هستن!چگونه در 30 ثانيه ا??کار ا??راد را بخوانيد: شاگرده بعد از کلاس: ميخواستي به من ??حش بدي مرتيکه؟ {شَـــتَــــرَق!!}چگونه هرچه خواستيد به هرکه خواستيد ب??روشين: اين يکي، شاگرد ايراني نداره ولي مطمئنم استادش ايرانيه!!چگونه به تمام نقاط دنيا بطور مجاني س??ر کنيد: خوب معلومه ديگه...؟ پياده؟!چگونه يک آشپز حر??ه*اي بشويد: عيال ما که اين کاره نيست! من خودم بايد برم سر اين کلاس تا از گشنگي نميرم!چگونه مشتريهاي پولدار پيدا کنيد: کاشکي يه کلاس بود که: چگونه "پول" پيدا کنيد!!چگونه روزي 1000 دلار پول دربياوريد: چگونه؟؟ هان ؟ هان؟ چگونه؟چگونه بدون دغدغه، خانه هاي اشرا??ي و مجلل بخريد: البته قبل از اينکه توي اين کلاس ثبت نام کنيد بايد اون کلاس قبليه رو پاس کرده باشين!!چگونه مثل پولدارها ??کر کنيد: ??کر کنيد اون کلاس قبلي رو ر??تين، *بقيه*اش خودش حل ميشه!چگونه اداي يک عکاس حر??ه*ايرا درآوريد: دوربين ديجيتال بخريد، هرجا ميرين بندازين رو دوشتون!چگونه غذاي دو ه??ته خود را در عرض نيم ساعت ??راهم کنيد: نون و ماست، و نون و ماست، و نون و ماست، و نون و ماست، و ...آموزش گيتار در يک روز: ديگه حالا چون شمايين دو روز آخرش!آموزش ماساژ براي زوجهاي جوان: آره خب!آموزش شوهريابي براي خانمهاي بالاي 40 سال: اگه 40 ساله نتونستن شوهر بيابن، من چشمم آب نميخوره که بعد از اين کلاس بتونن!چگونه يک موسسه خيريه و غيرانت??اعي تاسيس کنيد: جالب اينجاست که براي اينکار بايد بهشون کلي شهريه کلاس بدي!چگونه سر از کار هر کسي درآوريد: اون سرياله بود، طاهرهخانوم که با چنگال ق??ل وا ميکرد، يادتونه؟!چگونه با آلبوم عکسهاي قديمي خود پول درآوريد: نميدونم چه جور??ي؟؟ آخه اون عکس خانوم باجي رو کي ميخره؟؟

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

﴿مژده، مژده!!؟ نه ببخشين منظورم اينه كه توجه، توجه! خوندن اين مطلب براي اشخاص زير ۱۸ سال منع قانوني و شرعي و اخلاقي و ادبي و سياسي و اقتصادي و... خلاصه ممنوعه! ولي اگه هم كسي خواست بخونه و زبونم لال ﴿نچ نچ نچ﴾ زير ۱۸ سالشه، هيچ اشكالي نداره! ما كه راضي* هستيم!﴾راه ۱: روزهاي تعطيل مثل بقيه روزها ساعتتون رو كوك كنين تا همه از خواب بپرن! ﴿اين روش براي ا??رادي كه غير از ساديسم، رگه*هايي از مازوخيسم هم دارن پيشنهاد ميشه!﴾راه ۲: سر چهارراه وقتي چراغ سبز شد دستتون رو روي بوق بذارين تا جلويي*ها زودتر راه بي??تن!راه ۳: وقتي مي*خواين برين دست به آب، با صداي بلند به اطلاع همه برسونين!راه ۴: وقتي از كسي آدرسي رو ميپرسين بلا??اصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه ن??ر ديگه بپرسين!راه ۵: كرايه تاكسي رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون، به صورت اسكناسهزاري پرداخت كنين!راه ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبليتون صدا بزنين!راه ۷: جدول نيمه تمام دوستتون رو حل كنين!راه ۸: توي اتوبان و جاده روي لاين منتهي اليه سمت چپ با سرعت ۵۰ كيلومتر در ساعت حركت كنين!راه ۹: وقتي عده زيادي مشغول تماشاي تلويزيون هستن مرتب كانال رو عوض كنين!راه ۱۰: از بستني ??روشي بخواين كه اسم ۵۴ نوع از بستنيها رو براتون بگه!راه ۱۱: در يك جمع، سوپ يا چايي رو با هورت كشيدن نوش جان كنين!راه ۱۲: به كسي كه دندون مصنوعي داره بلال تعار?? كنين!راه ۱۳: وقتي از آسانسور پياده ميشين دكمه*هاي تمامطبقات رو بزنين و محل رو ترك كنين!راه ۱۴: وقتي با بچه*ها بازي ??كري مي*كنين سعي كنين ازاونها ببرين!راه ۱۵: موقع ناهار توي يك جمع، جزئيات تهوع و ﴿گلاب به روتون﴾ است??راغي كه چند روز پيش داشتين رو با آب و تاب تعري?? كنين!راه ۱۶: ايده*هاي ديگران رو به اسم خودتون به كار ببرين!راه ۱۷: بوتيك چي رو وادار كنينشونصد رنگ و نوع مختل?? پيراهنهاش رو باز كنه و نشونتون بده و بعد بگين هيچكدوم جالب نيست و سريع خارج بشين!راه ۱۸: شمعهاي كيك تولد ديگران رو ??وت كنين!راه ۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرايشگرتون تعري?? كنين!راه ۲۰: وقتي كسي لباس تازه مي*خره بهش بگين خيلي گرون خريده و سرش كلاه ر??ته!راه ۲۱: صابون رو هميشه ك?? وان حمام جا بذارين!راه ۲۲: روي ماشينتون بوقهاي شيپوري نصب كنين!راه ۲۳: وقتي دوستتون رو بعد از يه مدت طولاني مي*بينين بگين چقدر پير شده!راه ۲۴: وقتي كسي در يك جمع جوك تعري?? مي*كنه بلا??اصله بگين خيلي قديمي بود!راه ۲۵: چاقي و شكم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش يادآوري كنين!راه ۲۶: بادكنك بچه ها*رو بتركونين!راه ۲۷: مرتب اشتباهات لغوي و گرامري ديگران هنگام صحبت رو گوشزد كنين و بخندين!راه ۲۸: وقتي دوستتون موهاي سرش رو كوتاه مي*كنه بهش بگين كه موي بلند بيشتر بهش مياد!راه ۲۹: بچه جيغ جيغوي خودتون رو به سينما ببرين!راه ۳۰: كليد آپارتمان طبقه ۱۳تون رو توي ماشين جا بذارين و وقتي به در آپارتمان رسيدينيادتون بياد! ﴿اين راه هم جنبههايي از مازوخيسم در بر داره!﴾راه ۳۱: ايميل*هاي ??ورواردي دوستتون رو هميشه براي خودش ??وروارد كنين!راه ۳۲: توي كنسرتهاي موسيقي بزرگ و هنري، بي موقع دست بزنين!راه ۳۳: هر جايي كه مي تونين، آدامس جويده شده تون رو جا بذارين! ﴿توي دستكش يا ك??ش دوستتون بهتره!﴾راه ۳۴: حبه قند نيمه جويده و خيستون رو دوباره توي قنددون بذارين!راه ۳۵: نص?? شبها با صداي بلند توي خواب حر?? بزنين!راه ۳۶: دوستتون كه پاش توي گچه رو به ??وتبال بازي كردن دعوت كنين!راه ۳۷: عكسهاي عروسي دوستتون رو با دستهاي چرب تماشا كنين!راه ۳۸: پيچهاي كوك گيتار دوستتون رو كه ۵ دقيقه ديگه اجراي برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختل?? بچرخونين!راه ۳۹: با يه پيتزا ??روشي تماس بگيرين و شماره تل??نپيتزا ??روشي روبروييش كه اونطر?? خيابونه رو بپرسين!راه ۴۰: شيشه هاي سس گوجه*??رنگي و هات سس ??ل??ل رو عوض كنين!راه ۴۱: موقع عكس رسمي انداختن براي هر كس جلوتونه شاخ بذارين!راه ۴۲: توي ظر??هاي آجيل براي مهموناتون ??قط پسته*ها و ??ندقهاي دهان بسته بذارين!راه ۴۳: شونصد بار به دستگاه پيغام گير تل??ن دوستتون زنگ بزنين و داستان خاله سوسكه رو تعري?? كنين!راه ۴۴: توي روزهاي باروني با ماشينتون با سرعت از وسط آبهاي جمع شده رد بشين!راه ۴۵: توي جاي كارت دستگاههاي عابر بانك چوب كبريت ??رو كنين!راه ۴۶: جاي برچسبهاي قرمز و آبي شيرهاي آب توالت هتل*ها رو عوض كنين!راه ۴۷: يكي از پايه*هاي صندلي معلم يا استادتون رو لق كنين!راه ۴۸: توي مهموني*ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواين كههر چي شعر بلده بخونه!راه ۴۹: چراغ توالتي كه مشتريداره و كليد چراغش بيرونه رو خاموش كنين!راه ۵۰: ورقهاي جزوه ۳۰۰ ص??حه*اي دوستتون كه ازش گر??تين زيراكس كنين رو قاطي*پاتي بذارين، يه بر هم بزنين، بعد بهش پس بدين!

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خاطرات يك مردهديشب باران مي*باريد و من براي سركشي ر??تم به خانه خودمان ديدم كه سق?? چكه مي*كند و پسرم در حالي كه خيرات نثار گور بنده مي*كرد (البته منظورم ??حش و ناسزاست) با خود مي*گ??ت: گور پدرت! نمي*تونستي پشت بام را آس??الت كني بعد بميري! ناراحت شدم و برگشتم به قبر خودم. همين كه داخل آن خوابيدم ديدم كه سق?? قبر من هم چكه مي*كند!من هم در در جواب پسرم (البته با كمي تاخير!) گ??تم: گور پدرخودت! تو نمي*تونستي اين قبر بي*صاحب منو سيمان كني كه چيكه نكنه!وقتي كه از خواب بيدار شدم حس كردم سرما خورده*ام، دو سهتا ك??ن ديگه هم قرض گر??تم و پيچيدم به دور خودم اما ا??اقه نكرد! مثل كوپك (منظورم اصغر كوپك) مي*لرزيدم! *اي كاش بهار دوباره بيايد، هاپچه، عطسه.بالاخره بهار دوباره آمد، روزنامهبهار، كه از دنياي مردگان به آن دنيا بازگشته بود دوباره به آغوش گرم مردگان برگشت.واقعا كه دنياي عجيبي است. امروز به مناسبت اولين سالگرد مرگم، بچه*هايم ختم گر??ته بودند و گريه و زاري مي*كردند اما اينجا به مناسبت اولين سالگرد تولدمجشن گر??تند و خيلي هم خوش گذشت، در ضمن، يك ك??ن ضد آب! هم كادو گر??تم تا از خيس شدن در قبر در امان باشم.راستي صادق هدايت هم به باشگاه صدتايي*ها پيوست!اينجا هر كس كه از صدسالگي مرگش يا تولدش مي*گذره عضو باشگاه صدتايي*ها مي*شود البته من چهل پنجاه سال طول مي*كشد تا به اين ا??تخار نايل شوم!--------------------------------------------------------------------------------شنبه: امروز از طريق روزنامه ??هميدم كه همسر عزيزتر از جانم نيز راهي ديار باقي شده،گوش زنم كر! خيلي خوشحال شدم چون از تنهايي دراومدم.يك*شنبه: امروز مراسم به خاكسپاري همسرم به طرز آبرومندانه*اي برگزار شد و حالا من و همسرم با هم همسايه*ايم.دوشنبه: امروز با يك دسته گل سرخ،* به ديدن همسرم ر??تم. بقيه اموات دوست و آشنا هم هركدام با گل و شيريني براي عرض خيرمقدم به تازه رسيده، آمده بودند.سه*شنبه: من و همسر نازنينم روزگار خوشي را مي*گذرانيم. به همسرم قول داده*ام كه امشب شام با هم برويم رستوان اموات.چهارشنبه: امروز غرغر مي*كرد كه ??لان خانم مرحومه، ??لان سرويس طلا رو بسته بود و ??لاني انگشتر ياقوت دستش كرده بود و... من مرده بيخيال را بگو كه ??كر مي*كردم اينطر??*ها ديگر از اين خبرها نيست.پنج*شنبه: دعواي من و همسرمامروز بالا گر??ت. علي*الخصوص وقتي ??رزند دلبندمان كه سر قبر ما آمده و برايمان چند شاخه گل آورده بودند، همسر نازنينم پايش رادر يك ك??ش كرده بود كه تمام گل*ها مال من است.جمعه: امروز با همسرم نشستيم و حسابي ??كر كرديم. به اين نتيجه رسيديم كه ما با هم ت??اهم نداريم. حالاي توي خيابانهاي قبرستان در به در دارم دنبال يك د??تر رسمي طلاق ميگردم. شايد اينطوري براي هردومون بهتر باشه.--------------------------------------------------------------------------------شنبه: امروز بالاخره در منزل جديد مستقر شدم، بعد از كليدوندگي و سوال و جواب، بالاخره توانستم حكم سكونتم را بگيرم.يك*شنبه: امروز چند ن??ر داشتند تلويزيون نگاه مي*كردند، گ??تم: آگهي بازرگاني هم پخش مي*كنه؟ گ??تند: اينكه گ??تي چيه؟ گ??تم: خوش به حالتون كه نمي*??همين.دوشنبه: امروز ناصر را ديدم، ر??تم يقه*شو گر??تم و گ??تم: نامرد اون يه ميليون مارو خوردي و اومدي اينجا؟ پرتم كرد اون طر?? و شروع كرد به انگليسي حر?? زدن. ??هميدم كه خيط كاشتم!سه*شنبه: امروز مامور تل??ن آمد و سيم را وصل كرد و گ??ت د??تر تل??ن و گوشي را بعدا برايت مي*آورم... خب حتما حق*السبيل هم مي*خواهد. ظاهرا در اين دنيا هم اينجور چيزها مرسوم است.چهارشنبه: امروز داشتيم گل كوچيك بازي مي*كرديم كه توپ ر??ت توي اتاق يكي از همسايه*ها. آمد بيرون و با عصبانيت توپ را شوت كرد و توپ اينقدر ر??ت كه گم شد. يكي از بچه*ها پرسيد اسم شما چيه؟ گ??ت: زماني بهم مي*گ??تند مارادونا!پنج*شنبه: امروز ر??تم سراغ دكه روزنامه ??روشي، جامعه و خرداد و ??تح و... را داشت ولي جام*جم نداشت. ??هميدم كه هنوز مرحوم نشده... براي ر??ع بيكاري ر??تم سر قبرم ??اتحه خواندم.جمعه: مسابقات مقدماتي جام جهاني مردگان برگزار شد، ا??تضاح شد، ايران بايد با تيم پانزدهم اروپا مسابقه بدهد.--------------------------------------------------------------------------------شنبه: امروز به علت خرابي ماشين ك??ن شويي، مجبور شديم ك??ن*هايمان را با دست بشوييم!يك*شنبه: ر??تم ك??ن*ها را از روي بند جمع كنم، ديدم هر كدام يك وجب آب ر??ته.دوشنبه: امروز كلي به ريش ??لاس??ه خنديديم كه در آن دنيا اين همه بر سر مساله مرگ بحث مي*كنند و خبر از سادگي موضوع ندارند.سه*شنبه: امروز شريكم آمد سر قبرم ??اتحه ??رستاد و كلي از دست ورثه*ام شكايت كرد. گ??ت: اگه مي*شه يه سر برو به خوابشان!چهارشنبه: آمدم برم به خواب پسرم ديدم:* خواب پژو جي*ال*ايكس مي*بيند. ديدم ??ايده ندارد، برگشتم.پنج*شنبه: خواستم بروم به خواب زنم ديدم: خواب يك سرويس طلا مي*بينه، با نااميدي برگشتم.جمعه: ناچار ر??تم به خواب شريكم. بهش گ??تم: بي خيال ماجرا بشه.

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وصاياي يك مرحومقبر مرا نيم متر كمتر عميق كنيد تا پنجاه سانت به خدا نزديكتر باشم.بعد از مرگم، انگشت*هاي مرا به رايگان در اختيار اداره انگشت*نگاري قرار دهيد.به پزشك قانوني بگوييد روح مرا كالبدشكا??ي كند، من به آن مشكوكم!ورثه حق دارند با طلبكاران من كتك*كاري كنند.عبور هرگونه كابل برق، تل??ن، لوله آب يا گاز از داخل گور اينجانب اكيدا ممنوع است.بر قبر من پنجره بگذاريد تا هنگام دلتنگي، گورستان را تماشا كنم.كارت شناسايي مرا لاي ك??نم بگذاريد، شايد آنجا هم نياز باشد!مواظب باشيد به تابوت من آگهي تبليغاتي نچسبانند.روي تابوت و ك??ن من بنويسيد: اين عاقبت كسي است كه زگهواره تا گور دانش بجست.دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال كنند. در چمنزار خاكم كنيد!كساني كه زير تابوت مرا مي*گيرند، بايد هم قد باشند.شماره تل??ن گورستان و شماره قبر مرا به طلبكاران ندهيد.گواهينامه رانندگيم را به يك آدم مستحق بدهيد، ثواب دارد.در مجلس ختم من گاز اشك*آور پخش كنيد تا همه به گريه بي??تند.از اينكه نمي*توانم در مجلس ختم خودم حضوريابم قبلا پوزش مي*طلبم.به مرده شوي بگوييد مرا با چوبك بشويد چون به صابون و پودر حساسيت دارم.چون تمام آرزوهايم را به گور مي*برم، سعي كنيد قبر مرا بزرگ بسازيد كه جاي جسدم باشد.

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چگونه با تجربه باشيم؟وسايل مورد نياز براي با تجربه بودن:۱- مقداري غبغب (گوشت زير چانه)۲- توانايي بالا نگه داشتن يکي از ابروها۳- در صورت امکان قليون (براياينکه در ميان تجارب يکي دو تا پک بهش بزنيد)۴- يک ليوان آب يا چايني قليون رو دستتون بگيريد، چهره کاملا جدي و دلسوزانه داشته باشيد، بادي درون غبغب بياندازيد، يکي از ابروها بالاتر از ديگري باشد...يه پک به قليون، کمي مکث، سر??ه، يه قلپ آب يا چاي و حالا شروع کنيد...شروع کنيد از تجارب خودتون ياديگري (در صورت مو??قيتش به نام خودتون) تعري?? کنيد. توجه داشته باشيد که در آخر هر تجربه بايد تاکيد کنيد كه ... «و من کلي مو??ق شدم»،... «و اين باعث مو??قيت من شد»،... «اين نشون داد که کلي باهوشم و بازمن مو??ق شدم» و...توجه کنيدکه اگر طر?? مقابلتان تصميم دارد کاري انجام دهد که بر خلا?? ميل شماست، تجربه شما نشان داده که آخر اين کار با شکست و نا??رجامي برخورد خواهد کرد و اگر طر?? مقابلتان بر عکس کاري خواست انجام دهد که بر طبق ميل شما بود، تجربه شما نشان خواهد داد که سرانجام اين کار مو??قيت*آميز است.??راموش نکنيد که اصولا تجربه شما بر طبق ميل شما عمل ميکند.ميبينين من تو اين زمينه چقدر با تجربم!؟________________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رژيم لاغريدر اينجا به معر??ى يك رژيم لاغرى جديد ميپردازيم كه توسط متخصص مشهور و خوشنام، خانم پانته*آ ??لانى بهمان زاده، طى سالها تحقيق و پژوهش و منطبق با مدرنترين تكنيكهاى پزشكىو صنعتى تدوين شده است. يك رژيم ??وق العاده! يك رژيم سريع السير! يك رژيم ??ورى ??وتى! با گارانتى صد در صد! بدون زحمت خريد و پخت و پز جداگانه! ساده و بى دردسر! بدون گرسنگى كشيدن! كا??يه كه قبل از ر??تن به روى ترازو به موارد زير عمل كنيد:زينت آلاتتون رو از قبيل انگشتر و گردنبند و ساعت و غيره برداريد.ناخنهاى دست و پا رو بگيريد.در صورت داشتن دندون مصنوعى اون رو از دهنتون دربياريد.اگر عينك يا لنز داريد برداريد.كاملاً برهنه بشيد.جوشهاتون رو ??شار بديد و بتركونيد.اگه به ناخنها لاك زده ايد پاك كنيد.بدنتون رو مومك بندازيد (قابلتوجه آقايون: بيشتر خانمها ازبدن پشمالو خوششون نميادها! براى شما هم بد نيست).صورتتون رو بند بندازيد (خانمها) يا اصلاح كنيد (آقايون).گلاب به روتون، محتويات مثانه و روده رو تخليه كنيد.اگه داريد موهاى سر رو مي*شوييد و با سشوار خوب خشك كنيد (آب هم وزن داره!)در صورت امكان اصلاً سرتون رو از ته تيغ بندازيد.بدن رو حسابى كيسه بكشيد.ك?? پاها رو با سنگ پا تميز كنيد.چند تا ??ين محكم بكنيد و دماغتون رو پاك كنيد.گوشهاتون رو تميز كنيد.خلط سينه رو حتى المقدور خالى كنيد.دندونها رو مسواك كنيد.لاى دندونها رو با نخ دندون تميز كنيد.ابروها رو تا جايى كه ممكنه با موچين برداريد.در صورت امكان آپانديستون رو عمل كنيد.بديد دماغتون رو با عمل جراحى كوچيك كنند.به هيچ وجه تمبر پاكت نامه روبا زبون خيس نكنيد، چون شيرينه، نتيجتاً كالرى داره و وزن رو زياد ميكنه.حالا آماده هستيد كه با نهايتاحتياط روى ترازو بايستيد. سعى كنيد كه روى سطح ترازو پاتون رو عقبتر بذاريد. ن??ستون رو كاملاً بديد بيرون و ريه*ها رو از هوا خالى كنيد. صا?? بايستيد و بدن رو به بالا بكشيد.تبريك ميگم! وزنتون كم شده! چى؟ نشده؟ اى بابا! پسحتما به راهنمايى*هاى ما با توجه و دقت كا??ى عمل نكرده ايد. شايد هم ترازوتون خرابه. اصلا ميدونيد چيه؟ وزنتون رو ميخواهيد كم كنيد كه چى بشه؟ مگه همين جورى چشه؟ خيلى هم خوبه. جدى ميگم. بهتون مياد. جان شما. دروغم چيه؟

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

طرز تهيه پيژامهپارچه* مي*خريم *(تترون* راه* راه)، به* خانه* مي*بريم*.پيژامه*قبلي* را كه* مادرتان* دوخته* روي* پارچه* گذاشته* آنرا مي*بريد. به* خاط*ر داشته* باشيد كه* پارچه* را دو لايه* كرده* باشيد. قبل* از اينكه* قسمت* كشدار را ببري*، سه*چار انگشت* جا بذار، چون* بعد بايد خم* شود تا كش* رد شود. اين* را براي* همه* لبه*ها بكن*.پيژامه* قبلي* را برداشته* در كمد قرار بدهيد تا مادر آش??ته* نشود. نخ* سوزن* آورده* پارچه*را كوك* بزنيد. (كوك* زدن* يعني* رد كردن* موقت* نخ* از لاي* پارچه*) از لاي* در سرك* بكشيد تا مادر بزرگتان* از راه* سر نرسد (چرخ* خياطي* مال* مادر بزرگ* است*).بعد از دوختن*، نوبت* كش**اندازي* است*. كش* را مي*اندازيم*، به* اين* صورت*كه* سنجاق* ق??لي* را به* سر آن* گره* زده*، كشان* كشان* از سوراخ* كمر پيژامه* عبور بدهيد. يادتان* باشد سنجاق* ق??لي* را پس* از خاتمه* كار به* چارقد مادربزرگ* ارجاع* دهيم*.نكات* مهم1- براي* جلوگيري* از عدم* سايش* سرزانوها، از چهار دست* و پا ر??تن* بپرهيزيد.2- در صورت* پاره* شدن* كش*،پيژامه* سقوط* خواهد كرد.3- حضور در اماكن* عمومي* با پيژامه* خلا??* شئونات* اجتماعي* است*.4- پيژامه* نيز مانند مسواك* و عينك*، از لوازم* شخصي* شماست*، از تعار??* آن* بپرهيزيد.5- قبل* از اينكه* پيژامه* قبلي را روي* پارچه* بگذاريد،كش* آنرا خارج* كنيد تا كمرش* تنگ* نشود.______________________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

طرز تهيه يك مدرسه خوب غيرانت??اعي1- تا ??راموش نشده، بگذاريد همين ابتدا چيزي يادتان بدهمكه در انتهاي كار به دردتان بخورد. ??يلمگربه آوازه*خوان را ديده*ايد؟ دراين ??يلم قطعه آوازي وجود دارد كه قسمت*هايي از آن چنين است:گل پسر داريم هيچ كي نداره / تاج سر داريم هيچ*كي ندارهتموم گربه*ها بياييد تماشا / بگيد صد آ??رين هزارماشاءا...2- چون طرز تهيه مدرسه غيرانت??اعي در دوره*هاي مختل?? ابتدايي، راهنمايي و متوسطه مت??اوت است، لذا ??علاً به طرز تهيه يك دبيرستان و پيش*دانشگاهي خوب اكت??ا مي*كنيم.3- مواد لازم: پول كا??ي، يك ساختمان كه اتاق به اندازه كا??ي داشته باشد (حالا اگر ساختمان قبلاً مسكوني بودهو با هيچ استاندارد ??ضاي آموزشي مطابقت ندارد، مهم نيست)، شرط معدل بالاي 19، گذاشتن ه??ت*خوان رستم براي گزينش و پذيرش دانش*آموز، اخذ شهريه رسمي وغيررسمي و كمك**هاي مردمي و هرچه به پول ختم مي*شود، به كار گر??تن چند دبير رسمي و معرو?? با هزينه*هاي آن*چناني، اجراي طرح و برنامه*هاي مختل?? و به پيوست آن ارائه آمار و نمودارهاي مو??قيت (حال اين برنامه*ها از كجا درمي*آيد و طبق كدام معيارهاي علمي است، به كسي مربوط نيست)،كار كشيدن از دانش*آموز (هرچه بيشتر كار بكشي معرو??*تر مي*شوي، بالاخره براي والدينهم 20 گر??تن ??رزندشان مهم است نه روش كار)، كمي تا قسمتي هم ارتباط و وابستگي به مقامي و مسئولي و خلاصه كسي كه كاره*اي باشد.4- روش تهيه:اول بايد آنقدر از خودتان تعري?? كنيد و آنقدر براي خودتان مايه بگذاريد كه كسيدر هنر و مهارت و كارداني شما شكي نداشته باشد و حتي وقتي پولي هم مي*دهد احساس كند كه باز هم بدهكار است.دوم قانع كردن مردم براي اين كه بدانند آموزش چيزي است كه ??قط شما بلديد و بقيه ول*معطل هستند! تنها جايي كه دانش*آموزان عزيز و معدل بالاي 19 مي*توانند در آن مدارج ترقي را طي كنند، همين مدرسه است و بس. البته اگر مدارس اقماري و وابسته داريد، بايد جايي هم براي آنها باز كنيد. براي مردم ثابت كنيد كه مدارس اقماري هم از خودتان هستند و اگرچه ??رعي*اند، اما ??رق چنداني با اصل ندارند.سوم يك برنامه منظم در پيش بگيريد. آزمون*هاي منظم، ساعات درسي منظم، شرايط اخراج منظم، پول گر??تن منظم و خلاصه يك مدرسه منظم.چهارم كنترل و نظارت دقيق بر ??عاليت* دانش*آموزان است. اجازه ندهيد جيك*شان درآيد، چشمش كور؛ نمي*خواست درس بخواند، اين مدرسه نمي*آمد. حالا در آموزش و پرورش دنيا يك چيزهايي درباره انگيزه*هاي دروني، مهارت*هاي زندگي، خلاقيت، ارتباط آموخته*هاي درسي با زندگي، ??راشناخت و غيره مي*گويند، براي خودشانمي*گويند، به ما چه! ما همين را بلديم كه دانش*آموز را با زور- البته زور محترمانه و گاه غيرمحترمانه - وادار كنيم درسش را بخواند، بالاخره پدر و مادرش براي همين او را دست ما سپرده*اند.پنجم شركت دادن دانش*آموزان در انواع و اقسام آزمون*هاي علمي و المپيادها است تا با كسب نتايج مو??قيت*آميز ثابت كنيم كه چقدر خوب كار كرده*ايم.5- آموزش و پرورش كه كاري به كارتان ندارد، نه حمايت علمي مي*كند و نه حمايت غيرعلمي. ادارات آموزش و پرورش بعد از مدتي شما را تا??ته جدابا??ته تلقي كرده و تا حدودي ??اصله خواهند گر??ت. تازه شايد لازم باشد شما گاهي كمكي هم به آموزش و پرورش بكنيد. بنابراين از هيچ چيز نترسيد.س??ت و محكم بايستيد. اگر اوليا به شرايط شما اعتراض كردند، بگوييد همين است كه است، خوش*تان نمي*آيد خداحا??ظ، اگر دانش*آموزي علي*رغم تلاش*هاي آموزشي شما عرضه نداشت و ا??ت كرد، خيلي راحت عذرش را بخواهيد، اگر مشكل مالي پيدا كرديد، غصه نخوريد اولياء كه هستندو...6- در پايان كار، طبق توصيه اول شما هم بخوانيد:مدرسه عالي داريم هيچ كي نداره، نتايج خوب خوب داريم هيچ كي ندارهتموم دنيا بياييد تماشا، بگيد صد آ??رين، هزار ماشاءا...7- نتيجه اخلاقي: خيلي خوب است كه آدم خودش كارش را تأييد كند و از كارش خوشش بيايد. خود*گويي و خودخندي، عجب مرد هنرمندي! توصيه مي*شود مدارس دنيا بيايند ازمدارس خوب ما الگوبرداري كنند._________________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ترك اعتياد اينترنت در سه مرحله1- اكانت شبانه تهيه كنيد.2- شبها بخوابيد.3- يك ن??س عميق بكشيد.اگر روشهاي ??وق را به دقت و بطور كامل انجام داده باشيد، اكنون اعتيادتان به اينترنت از بين ر??ته، در غير اين صورتبرگرديد و با اعتماد به ن??س كامل روشهاي سه*گانه ??وق رامجدداً و اين* بار با دقت بيشتري بكار بنديد، قطعاً نتيجه خواهيد گر??ت.خودمان از اين روش است??اده كرده و شاهد نتايج شگر??ش بوده*ايم.

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ساعت کولريبيل گيتس ميميره و ميره تو آسمون پيش ??رشته*ها. ??رشته*ها ميگن ما ??علا وقتنداريم يک 3-4 ساعتي توي اوناتاق منتظرباش تا به کارهات رسيدگي بشه. بيل گيتس ميره تو اتاق و ميبينه در و ديوار اتاق پر از ساعته. زير هر ساعتي هم اسم يک شرکت نوشته شده ساعتها هم همه با هم همزمان کار نميکنن و هر کدومشون سرعت بخصوصي دارن.خلاصه کنجکاو ميشه و ميگرده قسمت شرکتهاي کامپيوتري رو پيدا ميکنه: آي*بي*ام، اپل، او*اس*2، خلاصه همه شرکتها اونجا ساعت دارن الا ماکروسا??ت. خيلي بهش بر ميخوره . وقتي ??رشته*ها بر ميگردن ميگه اول جريان اين ساعتها رو بگين:اونا ميگن در ازاي خرابيهايي که برنامه*ها و عملکرد شرکتها براي مشتريها بوجودبيارن، ساعت مربوط به شرکتيک ثانيه ميره جلو.بيل گيتس خوشحال ميشه و با غرور ميگه: پس واقعا جاي تعجب نيست که شرکت من اينجا ساعت نداره.??رشته*ها ميخندند و ميگن: آقاي گيتس، ساعت ميكروسا??ت رو ما 25 ساله تو بهشت به جاي پنكه ازش است??اده ميکنيم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پشه*كش ديجيتاليه پشه اومده نشسته رو يهتيکه مانيتور... خب تا اينجا اوضاع طبيعيه . وقتي متوجه غير طبيعي بودنش مي*شم که مي بينم ماوس رو به نقطه*اي از مانيتور که نشسته مي*برم و با کليک سعي در کشتن پشه دارم! ??کر کنم زياد پاي کامپيوتر نشستم...!

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگر شوهر آدم برنامه نويس باشه:شوهر: سلام،من Log in کردم.زن: لباسی رو که صبح بهت گ??تم خريدی؟شوهر: Bad command or File nameزن: ولی من صبح بهت تاکيد کرده بودم!شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancelزن: خوب حقوقتو چيکار کردی؟شوهر: File in Use, Read only, Try after some Timeزن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.شوهر: Sharing Violation, Access Deniedزن: می دونی، ازدواج با تو واقعا يک تصميم اشتباه بود.شوهر: Data Type Mismatchزن: تو يک موجود بدرد نخور هستی.شوهر: By Defaultزن: پس حداقل بيا بريم بيرون يه چيزی بخوريم.شوهر: Hard Disk Fullزن: ببينم ميتونی بگی نقش من تو زندگی تو چيه؟شوهر: Unknown Virus Detectedزن: خب مادرم چی؟شوهر: Unrecoverable Errorزن: و رابطه تو با رئيست؟شوهر: The only User with Write Permissionزن: تو اصلا منو بيشتر دوستداری يا کامپيوترتو؟شوهر: Too Many Parametersزن: خوب پس منم ميرم خونه بابام.شوهر: Program Performed IllegalOperation, It will be Closedزن: خوب گوشاتو بازکن، من ديگه بر نميگردم!شوهر: Close all Programs and Logout for another Userزن: می دونی، صحبت کردن باتو??ايده نداره، من ر??تم.شوهر: Its now Safe to Turn off your Computer_____________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ضد حالضد حال يا چگونه آموختم يه روز قير هست، قي?? نيست. يه روز...ضد حال يعني: دو تا خط تل??ن توي خونه داشته باشي و سيم مودم نداشته باشي...ضد حال يعني: تل??ن*هاي محله تون ديجيتال باشه و سرعت بالا ولي کيس نداشتهباشي...ضد حال يعني: همه اينها رو براي يک ساعت طلايي داشته باشي و اينترنت نداشته باشي...ضد حال يعني: اينترنت گير بياري و صداي جيغ مودم با صداي آي??ون همزمان باشه و مهمون داشته باشي..._______________________________________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

esgtebah shod

ویرایش شده توسط ALOCARED1374
esgtebah post kardam

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قانون جزوهموجودات روي زمين (در اينجا منظور دانشجويان است) به دو دسته اصلي تقسيم ميشوند.دسته اول:يعني ا??رادي که جزوه مي نويسند، به دو مجموعه پسر و دختر تقسيم ميشوند.اگر پسر باشند به 3 گروه تقسيم ميشوند:گروه 1: ا??رادي درسخوان (ظري??ي ميگ??ت: طي?? ارزشي جامعه!) که جزوه را براي خود و رضاي خدا مينويسند. تا در مطالعات درسي که هرشب به مدت چندين ساعت است، درسها را دوره کنند. اين گروه مرجع خوبي براي طالبان علم و دانش هستند. متاس??انه، از آنجاييکه جزوه اين ا??راد دائما دست به دست ميچرخد و گاهي چندصد نسخه از روي آنها کپي ميشود، لذا ممکن است جزوه از کي??يت لازم بي??تد و گاها خود اين ا??راد شب امتحان جزوه*اي براي مطالعه نداشته باشند. در اين نوع جزوه*ها ممکن است يک يا چند رنگ خودکار به کار رود. جمعيت اين گروه خيلي کم است. (منبع معتبر)گروه 2: ا??رادي که باز هم جزوه را براي خود نوشته و معمولا قبل از امتحانها، از آن است??ادهميکنند. در اين نوع جزوه*ها معمولا يک رنگ خودکار بيشتربه کار نميرود. جمعيت اين گروه نسبتا زياد است.گروه 3: ا??رادي که در گويش عمومي جامعه به گلديس، گلنواز، عنک???? دختر(!)، و... شناخته ميشوند. و جزوات را براي اينکه روزي به يکي از دخترها بدهند، با دقت و ظرا??ت تمام مينويسند. در اين نوع جزوات از حداکثر رنگهاي ممکن (در بعضي روايتها تا 12 رنگ!) به همراه لاک غلط*گيري و جوهرپاک*کن، است??اده ميشود. اين گروه اگر به مقصود خود نرسند ممکن است دچار ا??سردگي شديد شده و ديگر دانشگاه نروند! جمعيت اين گروه بسيار کم است.و اگر دختر باشند به 3 گروه تقسيم ميشوند:گروه 1: دقيقا مثل گروه 1 از دسته اول (پسر). وضعيت ظاهري اين گروه از قانون دوم ترموديناميک (اين قانون ميگويد: دختر يا خوشگل ميشه يا درسخون!) تبعيت ميکند. در ??رصتي مناسب به بقيه قوانين ترموديناميک هم پرداخته خواهد شد.گروه 2: مثل گروه 2 از دسته اول (پسر)، با اين ت??اوت که اگر نويسنده از وضعيت ظاهريخوبي برخوردار باشد، حتما جزو منابع معتبر به حساب خواهد آمد. عده اي پسر هيز(حيز؟)، دائما به دنبال اين گروه و جزوات آنها خواهند بود! با اينکه حتي ممکن است اين جزوات با يک رنگ و روي کاغذ باطله نوشته شده باشد! اکثريت جمعيت با اين گروه است.گروه 3: برعکس گروه 3 از دسته اول (پسر)، جزوه را به اين اميد مينويسند که روزي يکي از پسران، از آنها جزوه طلب کند، در آنصورت جزوه را بههمراه مجموعه تمرينات، سوالهاي اضا??ي، چند کتاب کمک آموزشي، چند لبخند، کليادا، اشاره و هزار اميد و آرزو ، ميدهند. اکثر اين موارد به دوستي، نوشتن چند پروژه به صورت مشترک و نهايتا تشکيل خانواده مي*انجامد!! اين گروه نيز اگر در دوران دانشگاه به مقصود خود نرسند ممکن است دچار ا??سردگي شديد شده و ترک تحصيل نمايند! جمعيت اين گروه خيلي کم است.دسته دوميعني ا??رادي که جزوه نمي*نويسند، به دو مجموعه پسر و دختر تقسيم ميشوند.اگر پسر باشند به 3 گروه تقسيم ميشوند.گروه 1: جزوه براي آنها اهميتي ندارد و مستقيما از کتابهاي مربوط به درس (با اينکه سخت ترين راه است) است??ادهميکنند. بدينوسيله نيازي به منت*کشي و جستجو براي جزوات ندارند. با اينکه اين ا??راد، در آينده خودک??ا خواهند شد ولي دليلي ندارد که حتما ا??رادي مو??ق هم بشوند. جمعيت اين گروه کم است.گروه 2: هميشه به اميد يکي از گروههاي 1 دسته اول هستند. مشخص است که هد?? نهايي ا??راد اين گروه همان درس خواندن است، منتها با کمي منت و جستجوي اضا??ه. اين ا??راد با اين زندگي وابسته و انگلي خود، ممکن است در آينده مو??ق شوند، ولي اگر در يک جزيره تنها باشند، روز اول خواهند م??رد! جمعيت اين گروه زياد است.گروه 3: ا??رادي سودجو، ??رصت طلب، نان به نرخ روز خور و شايدهم زرنگ هستند. لذا کي??يت ??رد جزوه*نويس از خود جزوه*ها مهمتر است و در بين دختران جامعه دسته اول، به دنبال بهترينها هستند! حال ممکن است اين جزوه ناقص يا خراب ياپر از اشتباه باشد ولي به کمال و کي??يت نويسنده آن مي*ارزد! اهدا?? نهايي اين ا??رادبسيار است ولي مطمئنا درس جزو اين اهدا?? نخواهد بود. از آنجاييکه اين گروه به شکست در اين موارد عادت کرده ، لذا هرگز از رو نخواهد ر??ت! جمعيت اين گروه کم نيست! (متاس??انه يا خوشبختانه منجزو اين گروه هستم!)و اگر دختر باشند به 3 گروه تقسيم ميشوند.گروه 1: تقريبا مثل گروه 1 از دسته دوم (پسر)گروه 2: تقريبا مثل گروه 2 از دسته دوم (پسر)گروه 3: اين گروه هم مثل گروه 3 از دسته دوم (پسر) هستند. با اين ت??اوت که معمولا اهدا?? شيطاني در پس پرده است و با چند لبخند، ناز، کرشمه، ادا وحر??هاي دوپهلو، عقل و هوش را از گروه 1 و 2 و 3 دسته اول (پسر) ميبرند. پسرها در اين موارد، حتي حاضر ميشوند که خودشان از جزوه کپي شده است??اده کنند و اصل جزوه را به اين گروه بدهند! بيچاره به پسرهاي اين گروه! شب امتحان به جاي درس خواندن مشغول رويا*با??ي شده و سر کلاسها هم تمام حواسشان به حرکات ا??راد اين گروه است. و هرحر?? از طر?? آنها را 100 جور مختل?? برداشت کرده و ت??سير ميکنند! ا??راد اين گروه معمولا در آينده مو??ق هستند و با است??اده از بعضي نعمتهاي خدادادي به استثمار قشر رقيق الاراده(!) و ضعي?? القلب(!!) ميپردازند! (خدا نصيب نکنه!) جمعيت اينگروه خيلي کم است.نتيجه گيري: جزوه ميتواند هم نوشته شود هم نوشته نشود. ولي من??عت جزوه ننوشتن از زحمت جزوه نوشتن خيلي بيشتر است!__________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...