رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
sinaweb

ماجرای عريان كردن پدر و پسر

پست های پیشنهاد شده

[ATTACH=CONFIG]570[/ATTACH]

 

 

زندان ابو غریب از جمله زندان*های بسیار مخو??ی است كه ??جایع به وقوع پیوسته در آن جهان را به وحشت انداخت.

 

روزنامه آمریكایی واشنگتن پست در 19 مارس 2004 اقدام به انتشار بخشی از این جنایات شرم*آور و وحشیانه كرد.

 

* واداشتن زندانیان به كارهای ناشایست با یكدیگر

- زندانی "عبد الوهاب یوس?? " می*گوید: یكی* از روزها چند نظامی آمریكایی مرا به اتاق تاریكی بردند و پس از برهنه كردن من، مرا وادار به انجام كارهای خلا?? ع??ت و غیر اخلاقی با زندانی كردند كه در آن سلول وجود داشت.

 

* ایجاد تپه*ها و تل*هایی از انباشتن زندانیان بر روی هم

- زندانی "سلیمان داوود " حكایت خود را این*گونه نقل می*كند: تل*ها و تپه*هایی از زندانیان برهنه را می*دیدم كه واداشته می*شدند، دست به كارهای غیر اخلاقی بزنند و "گرینز " زندانبان آمریكایی به همراه دیگر نظامیان آمریكایی كه در آنجا حضور داشتند و در میان آنها نظامیان زن آمریكایی نیز مشاهده می*شدند، از زجر كشیدن و شكنجه شدن زندانیان به خاطر ارتكاب چنین كارهایی لذت برده و خنده*های هستریك و جنون*آمیز سرمی*دادند.

 

* واداشتن اعضای یك خانواده به كارهای غیراخلاقی با هم

- زندانی "محمد جمعه " چنین نقل می*كند: ا??سر آمریكایی را دیدم كه ه??ت*تیر خود را به سوی گروهی از زندانیان عراقی گر??ته بود كه در میان آنها پدر و پسری بودند؛ وی آنها را از جمع آن زندانیان بیرون كشید و وادار به انجام كارهای ناشایست و غیراخلاقی*شان كرد . صحنه دردناك اینجا بود كه پدر و پسر به دست و پای آن ا??سر ا??تاده و با گریه به او التماس می*كردند، آنها را از ارتكاب آن اعمال معا?? كند. اما سنگدلی آن ا??سر متوحش و حیوان ص??ت به*حدی بود كه آن التماس*ها و گریه*ها در او اثر نمی كرد.

 

* تحقیر زندانیان عضو یك خانواده با شكنجه آنها در مقابل هم

- اما زندانی "صهیر الباز " چنین تعری?? می*كند: پدر و پسری را نزد زندانیان آوردند كه بر سرشان كیسه*ای گذاشته بودند تا نتوانند، جایی را ببینند، آنها را برهنه كرده و سپس دست و پای آن پسر را كه به نظر می*رسید، بیش از 14 سال نداشته باشد را بسته و در حالی كه آن پسر از وحشت قالب تهی كرده بود و با صدای بلند گریه می*كرد و به آنها التماس می*نمود، او را چون توپی میان خود دست به دست می كردند و با هربار دست بدست شدن وی بر زمین می*خورد و آنها به او می*خندیدند و از این نوع شكنجه لذت می*بردند، آنقدر این كار را با آن نوجوان انجام دادند كه او از هوش ر??ت، وقتی دیدند او از هوش ر??ته سطل آب بسیار سردی آوردند و آن را برصورتش ریختند .. آب سرد او را به هوش آورد.

پس از آن كیسه*ها را هم از سر آن نوجوان و هم پدرش برداشتند، ??اجعه برای آن پدر آن بود كه آن نوجوانی كه در حال شكنجه بود، ??رزندش بود و سخت*تر از آن می*دید كه او هیچ*كاری برای نجات وی از دستش برنمی*آید. اما آن نوجوان چون پدر خود را در آن وضعیت و برهنه مشاهده كرد، از خجالت و شرمندگی سر خود را به زیر انداخت و شروع به گریه كردند.

 

* برهنه كردن زندانیان اولین گام هنگام آغاز باز جویی*ها بود

- می*رسیم به زندانی "حیدر صابر "، صاحب همان عكس معرو?? كه "لیندی آنگلند " در كنار او برهنه عكس گر??ته بود، وی درباره آن شكنجه می*گوید: نظامیان آمریكایی دست و پا بسته و درحالی كه كیسه سیاهی برسر داشتم و جایی را نمی*دیدم مرا به اتاق بازجویی برده و شروع به برهنه كردن من كردند؛ در واقع برهنه كردن زندانیان اولین گام پیش از آغاز بازجویی بود تا بدان وسیله كرامت و حرمت زندانی را ازبین برده و شخصیت او را خرد كنند.

 

* مرا وادار به كارهای غیراخلاقی كردند

وی در ادامه می*ا??زاید: وقتی مرا وارد اتاق بازجویی كردند، كیسه را از سرم برداشتم و از این كه می*دیدم یك ا??سر زن آمریكایی كه "مایز " نام داشت، در برابرم ایستاده جا خوردم، او به من دستور داد كه نسبت به او ابراز احساس كنم و خود را در اختیار او قرار دهم، سپس دوباره آن كیسه را برسرم گذاشتند و بار دیگر وقتی آن را از سرم برداشتند، یكی از دوستان خود را مثل خود برهنه در برابر خودم دیدم كه او را واداشته بودند در برابر من زانو زده و دست به كارهای ناشایست و غیراخلاقی بزند، *سپس مرا وادار كردند، دمر خوابیده و زندانی دیگری را آوردند و بعد از برهنه كردن او، وادارش كردند، بر روی من بخوابد و در تمام این مدت آنها از شكنجه كشیدن ما به این نحوه لذت می*برده و قهقه مستانه سرمی*دادند و در اوج خوشی از ما عكس می*گر??تند.

 

* آمریكایی*ها حتی به مخال??ان صدام هم رحم نكردند

نكته مهم در این بود كه حیدر صابر از جمله كسانی بود كه به شدت از ورود آمریكایی*ها به عراق استقبال كرده بود و در زمان دیكتاتوری صدام حسین 8 سال را در زندان*های رژیم بعث سپری كرده و متحمل انواع و اقسام شكنجه*ها شده بود، به همین دلیل هنگامی*كه خود را اسیر و دربند آمریكایی*ها مشاهده می*كرد، بسیار غمگین و ناراحت می*شد، چون آنها را ??رشته نجات و آزادی خود تلقی می*كرد.

 

* واداشتن زندانیان به ر??تار چون سگ*ها

حیدر در ادامه اعترا??ات خود می*گوید: نظامیان آمریكایی مرا به همراه گروهی از زندانیان برهنه كرده و مجبور به انجام كارهای ناشایست كردند.. سپس آن نظامیان زندانیان را وادار كردند چون تلی از انسان*های برهنه بر روی هم قرار گیرند.. بعد او را در برابر آن نطامی زن آمریكایی قرار داده كه از آنها عكس می*گر??ت و به انها می*خندید و از او خواستند، با وی باشد و با او عكس بگیرد و چون به این اقدام آنها اعتراض كرد، او را آن*قدر مورد ضرب و شتم قرار دادند تا به خواسته آنها عمل كند، سپس طنابی به گردن او و دیگر زندانیان آنجا انداخته و از او خواستند، چون سگ ر??تار كند.

گردآوری:گروه خبر سیمرغ

www.seemorgh.com/news

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...