رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
secret63

استاد علی اکبر صنعتی

پست های پیشنهاد شده

آدم ها از يک لحاظ شباهت زيادي به ذغال دارند، هر چه بيشتر سختي بکشند تواناتر و قوي تر مي شوند . درست مثل الماس ، اين قيمتي ترين و سخت ترين سنگ جهان که به همه درخشندگي و زيبايي خيره کننده خود ، روزگاري ??قط يک تکه ذغال بوده اما گذشت زمان و تحمل ??شار بسيار زياد کم کم آن را از جسمي سياه و کثي?? به گوهري ش??ا?? و روشن تبديل کرده است . شايد به همين خاطر است که بيشتر مردان و زنان بزرگ تاريخ ، کساني بوده اند که عمري با سختي ها مبارزه کرده و هرگز نااميد نشده اند .

 

ميهن ما نيز ، سرشار از اين الماس هاي با ارزش و گرانبهاست . يکي از اين گوهرهاي کم نظير ، هنرمندي است به نام استاد سيد علي اکبر صنعتي ، مجسمه ساز و نقاش معاصر که امسال در همايش چهره هاي ماندگار از زحمات بي دريغ او در عرصه هنر تقدير به عمل آمد . مردي که توانسته با دست هاي مهربان خود صدها مجسمه از انسان هاي دوست داشتني دنيا بسازد و آنها را جاودانه کند . مردي که لحظه هاي گذراي زندگي را مثل يک شکارچي صيد و در تابلوهاي خود ماندگار کرده است . استاد علي اکبر صنعتي ، در سال 1295 ه . ش در کرمان به دنيا آمد . پدرش پس از جنگ جهاني اول به طاعون درگذشت و مادرش مثل بسياري از مردم آن روزگار تهي دست بود ، به خاطر نگراني آينده ??رزندش ، او را به مرحوم حاج علي اکبر صنعتي – موسس پرورشگاه " صنعتي" کرمان سپرد.

 

روزگاري گذشت . علي اکبر به يتيم خانه و کارگاه قالي با??ي يتيم خانه عادت کرده بود.

 

دوره جديدي در زندگي او آغاز شد ، حاج علي اکبر صنعتي تصميم گر??ت ، با شروع سال تحصيلي بچه ها را به مدرسه ب??رستد ، اما علي اکبر و خيلي از بچه هاي يتيم خانه براي ر??تن به مدرسه يک مشکل داشتند و آن هم نداشتن نام خانوادگي بود. به همين خاطر، روزي ماموران ثبت احوال را به يتيم خانه دعوت کرد و از آنان خواست تا نام خانوادگي خودش – صنعتي – را در شناسنامه بچه ها از جمله علي اکبر ، ثبت کنند. آن روز براي علي اکبر روزي ??راموش نشدني بود . روزي که "سيد علي اکبر صنعتي" نام گر??ت .

 

کلاس چهارم و پنجم بود که به حقيقت تلخ يتيمي خود پي برد . ديگر با دنياي شاد کودکي ??اصله گر??ته بود و بيشتر وقت ها به پدر از دنيا ر??ته اش ??کر مي کرد و به مرض طاعوني که او را از پدرش جدا کرده بود. طاعون براي او يک "هيولا" بود ، هيولاي ترسناک . او با نقاشي هايش به جنگ هيولا مي ر??ت. شکل هيولاي طاعون را روي کاغذ مي آورد و او را به بند مي کشيد، به اين خيال که از او انتقام بگيرد . و به اين شکل استعداد او در اين هنر نمايان شد.

 

روزي علي اکبر به طور ات??اقي عکس چاپ شده اي از تابلوي مشهور "تالار آيينه" اثر استاد کمال المک را در يک سالنامه ديد . وقتي عکس آن تابلوي بسيار زيبا را ديد ، ساعتها به ??کر ??رو ر??ت و دانست که هنوز راه درازي در پيش دارد . تا آن روز ??کر مي کرد، نقاشي و هنر همان چيزي است که خودش به تنهايي تجربه کرده است . اما "تالار آيينه" دريچه تازه اي از نور به دنياي بسته علي اکبر گشود و او را وا داشت تا به دنبال آ??ريننده "تالار آيينه" بگردد.

 

او تا آن روز نمي دانست که با همت استاد کمال الملک مدرسه اي در پايتخت تاسيس شده است به نام "مدرسه صنايع مستظر??ه" -مدرسه هنرهاي زيبا و ظري??- و در آن عده اي از شاگردان مخلص و با ذوق در حضور استاد بزرگ کمال الملک تعليم مي بينند .

 

علي اکبر براي جمع کردن پول س??ر تهران و ثبت نام در مدرسه کمال الملک تصميم گر??ت پرتره اي از چهره حاج علي اکبر صنعتي بکشد . بعد از چند شبانه کار مداوم ، کشيدن تابلو به پايان رسيد.

 

آن روز، حاج صنعتي در د??تر يتيم خانه نشسته بود ، علي اکبر آهسته جلو ر??ت و تابلو را روي ميز او گذاشت . کا??ي بود حاجي انعامي به او بدهد ، آن وقت مي توانست به تهران برود و استاد بزرگ را ببيند و...

 

چند روز بعد از آن حاج صنعتي او را به همراه نامه اي مبني بر ثبت نام در مدرسه کمال الملک راهي تهران کرد.

 

در آن زمان ديگر کمال الملک در آن مدرسه نبود و به نيشابور نقل مکان کرده بود به همين دليل علي اکبر در کلاس درس استاد طاهرزاده (نقاش مينياتور) حاضر شد . و با جديت کارش را شروع کرد. اما مينياتور با روحيه اش چندان سازگاري نداشت. او طعم ??قر و تنگدستي را چشيده بود . گرسنگي و پا برهنگي را مي ??هميد و به همين خاطر نمي توانست در سبکي که با روحيه اش تضاد دارد، مو??ق گردد . تصميم گر??ت بجاي کشيدن نقاشي مينياتور از روي يک مجسمه گچي نقاشي کند . اين مجسمه را "استاد ابوالحسن خان صديقي" ساخته بود. مجسمه مرد کوري به نام حاج مقبل که در ميدان بهارستان تهران ني مي نواخت و با پولي که به او مي دادند روزگار مي گذراند .

 

او با اين نقاشي از دنياي مينياتور دور شد، و استعداد خودش را در مجسمه سازي نشان داد. و براي تبحر در اين هنر در محضر "استاد ابوالحسن خان صديقي" حاضر شد.

 

روزي سيد علي اکبر شنيد که نمايشگاهي در س??ارت آلمان برپا شده است ، به همراه استاد "طاهر بهزاد" به ديدن آن ر??ت. نمايشگاه نقاشي هاي "آلبرت هونمان" علي اکبر تا آن زمان بيشتر با رنگ و روغن کار کرده بود و کار با آبرنگ را چندان جدي نمي گر??ت .

 

اما تماشاي آبرنگ اين هنرمند، او را شي??ته اين ??ن نمود . بعد از نمايشگاه، ارتباط علي اکبر با هونمان بيشتر شد . به طوري که او حدود شش ماه ، عصرها بعد از تعطيل شدن کلاس هاي مدرسه ، به خانه او مي ر??ت و تعليم آبرنگ مي گر??ت.

 

پس از آن علي اکبر به يتيم خانه پسر حاجي که در تهران (روبروي موزه ايران باستان) قرار داشت ر??ت و در آنجا با تلاش شبانه روزي خود و کمک برادران يتيمش ، بيش از 40 مجسمه ساخت و در يتيم خانه به نمايش گذاشت. آنقدر استقبال از اين نمايشگاه زياد بود که براي بازديدکنندگان بليت در نظر گر??ته شد که آن پولها هم اغلب صر?? خريد گچ و ساير ابزار و وسايل ساختن مجسمه هاي ديگر مي گرديد.

 

" قتل عام مجسمه ها "

 

در 28 مرداد 1332 شمسي بين مصدق و شاه درگيري پيش آمد و حکومت مصدق با کودتا بر کنار شد، عده اي آدم جاهل و ناآگاه به نمايشگاه هجوم آورند و مجسمه هاي بي گناه استاد را شکستند . قصد آنها شکستن مجسمه هايي بود که بالاجبار علي اکبر از شاه ساخته بود اما اکثر مجسمه هاي نمايشگاه خرد شد ، تابلوهاي آن شکست و از بين ر??ت .

 

بعد از آن علي اکبر مدتي را با نااميدي گذراند اما به خود دلداري داد و تصميم گر??ت به جبران آن بپردازد. او هر مجسمه و تابلويي که امکان مرمت داشت – تا آنجا که توانست – از نو ساخت. "دوباره از نو" با دو سال تلاش مداوم، مجسه هايي از شخصيت هاي بزرگ ايران و جهان ساخت و در آن جا به نمايش گذاشت. اما به اصرار پسر حاجي علي اکبر ، (آقاي عبد الحسين)، نمايشگاه را به ساختماني در حوالي ميدان راه آهن ، انتقال داد. در سال 1352 شمسي ، پسر حاج صنعتي ، از دنيا ر??ت و محل نمايشگاه ميدان راه آهن که ملک شخصي او بود در اختيار ورثه قرار گر??ت ، آنها نيز نمايشگاه را تعطيل کردند و بر در آن ق??ل زدند. خواهش علي اکبر سودي نداشت و بچه هاي گچي و سنگي و برنزي او در آن نمايشگاه زنداني شدند.

 

بعد از اين جريانات استاد بسيار منزوي و تنها گشت . اما باز روحيه پر تلاشش باعث گشت تا دوباره کلاس درس خود را در خانه تشکيل دهد . و شروع به تعليم پسرهايش : محمود ، احمد و محمد کرد .

 

مي خواست تا جايي که مي تواند ، حاصل نيم قرن تجربه خود را به آنها منتقل کند. و کم کم اتاق خود را به نمايشگاه تبديل کرد. نمايشگاهي از تابلوهاي کوچک و مجسمه هايي از موم و گچ .

 

ال?? : مجسمه ها

 

1- مجسمه سر حاج علي اکبر صنعتي

 

2- نبرد دو گاو با پلنگ

 

3- همسر

 

4- عائله مرد بيکار

 

5- مرد زنداني

 

6- زن بينوا

 

7- استاد کمال الملک

 

8- مهاتما گاندي

 

9- مرد بيکار

 

10- هنرمندان قلمزن

 

11- حاج علي اکبر صنعتي و کودکي خود

 

12- سوته دلان

 

13- سرمازده گان بي خانمان

 

14- حکيم ابوالقاسم ??ردوسي

 

15- گاندي ، همسر و يارانش

 

16- برادران يتيم

 

17- کودکان يتيم

 

18- بزم درد بينوايان

 

19- زندانيان

 

20- سيد جمال الدين اسد آبادي

 

21- شام آخر

 

22- استاد علي اکبر دهخدا

 

23- جمعي از زندانيان دربند

 

24- مادر تنها

 

25- صحنه قتل ميرزا تقي خان امير کبير در حمام ??ين

 

26- ملک الشعرا بهار - عار?? قزويني

 

27- حضرت عيسي (ع) و بينوايان

 

28- سيد محمد علي جمالزاده

 

29- استاد معمار و همراهان

 

30- هنرمند س??الگر

 

31- پيرزن چرخ ريس و عائله اش

 

32- ابوعلي سينا

 

33- مجسمه سر ??ردوسي

 

34- مجسمه سر حا??ظ و نيم تنه نظامي گنجوي

 

35- مجسمه سر حاج علي اکبر صنعتي (از سنگ مرمر)

 

36- نيم تنه ??ردوسي و ابوعلي سينا

 

 

 

 

ب : تابلو هاي موزائيک از سنگ

 

1- قصر آپادانا – تخت جمشيد

 

2- چوپان و گله

 

3- يادگارهاي تخت جمشيد

 

4- آرمگاه – تخت جمشيد

 

5- يادگارهاي تخت جمشيد (1)

 

6- يادگارهاي تخت جمشيد (2)

 

7- گنبد سلطانيه

 

8- لويي پاستور

 

9- ??ياض همداني

 

10- شمايل مقدس حضرت علي (ع)

 

11- لبخند ژکوند

 

12- حاج علي اکبر صنعتي

 

13- کوزه سنگي

 

14- گربه

 

15- پيرمرد خندان

 

16- جواهر لعل نهرو

 

17- مهاتما گاندي

 

18- کوزه ها

 

 

 

ج : تابلوي رنگ و روغن

 

1- در اوج جواني

 

2- پرتره خود

 

3- از تبار مردمان کوه و دشت

 

4- پدر عيالم

 

5- دوستي و صلح

 

 

د : طرح نقش ??رش

 

يک مورد

 

 

 

ه : تابلوهاي آبرنگ

 

تعداد تابلوهاي آبرنگ استاد بيش از چهل و دو مورد است که نام برخي از آنها به شرح زير است :

 

1- به شوق پرواز

 

2- شبان مونس کوه و دشت

 

3- زندگي با آبرنگ

 

4- اسب تند پا

 

5- ديدار با خود در آينه

 

6- طبيعت بي جان

 

7- زندگي در مرداب

 

8- عاشقان گل

 

9- در باغ سبز

 

10- ياد بي بي

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...