رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
roshan

یه قاصدک ...

پست های پیشنهاد شده

یه قاصدک ...

 

بی بال و پر

 

اومد اومد

 

تو خود شب ..

 

کتاب قصه ی منو

 

یواش یواش می زد ورق

 

می کرد نشون جاهایی که

 

ا??تاده بودم تو ق??س

 

تا خود صبح نشست و خوند

 

هیچی از اون قصه نموند

 

یک د??عه بالش رو شکست

 

کنج اتاق یک جا نشست

 

گریه و زاری سر گر??ت

 

همون که عشقم رو گر??ت

 

اونکه شبای قصه مو

 

با خنده از سر می گر??ت

 

همون که عشق من بودو

 

من واسه اون عشق نبودم

 

کنج اتاق زاری می کرد

 

چون دیگه عاشق نبودم

 

یک د??عه آهی کشیدم

 

گ??تم خدا کمک ...کمک

 

قاصدک قصه ی ما

 

اون که همش می کرد وداع

 

تو قصه ی عاشقی مون

 

با خنده ای می کرد دعا

 

می گ??ت خدا یه کاری کن

 

عشق و برام درست بکن

 

آخه من عاشقش شدم ..

 

عشقم و خیلی دوست دارم

 

اینو شنیدم از دعاش

 

ر??تم بگیرم شونه هاش

 

اما دیگه ن??س نداشت

 

قاصدکه هوس نداشت

 

تا دست زدم به گو نه هاش

 

اشک و بچینم از چشاش

 

یک د??عه ا??تادو شکست

 

شکسته شد اون هم ن??س

 

اونکه می خواست عاشق بشه

 

به آرزوش رسیده بود

 

اونکه می خواست لایق بشه

 

دست خدا رو دیده بود

 

گریه امونم نمی داد

 

راهی نشونم نمی داد

 

کمک کمک ??ایده نداشت

 

قاصدکه ن??س نداشت

 

گریه شده بود عالمم

 

ببین چه زود من میشکنم

 

بلند بلند داد میزدم

 

عشقمو ??ریاد می زدم

 

خدا می خوام داد بزنم

 

قاصدکم قاصدکم

 

ولم کنین می خوام برم

 

می خوام بگم دوسش دارم

 

گریه امونم نمی داد

 

راهی نشونم نمی داد

 

به کی بگم به کی بگم

 

قاصدکم قاصدکم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...