رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی

beh69766

عضو
  • تعداد ارسال ها

    3
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در سایت

0 معمولی

درباره beh69766

  • درجه
    �عالیت 0%

Converted

  • تیم باشگاهی اروپایی مورد علاقه
    acmilan

Converted

  • سیمکارت
    91

Converted

  • حودرو شما
    PRIDE

Converted

  • جنسیت شما
    زن

Converted

  • گوشی موبایل شما
    lgg3100.gif
  1. بخش های یک سی وی CV استاندارد: FIRST NAME SURNAME (نام و نام خانوادگی) Address (آدرس) Phone Number ( شماره تماس) Email address (آدرس ایمیل) EDUCATION (تحصیلات) سال شروع-سال اتمام مقطع و رشته دانشگاه, شهر, کشور. عنوان پایان نامه در صورت دارا بودن: WORK EXPERIENCE (سوابق شغلی) تاریخ شروع-تاریخ اتمام عنوان شغل,(نام شرکت یا سازمان) محل کار, شهر, کشور. توضیح در مورد مسئولیت ها RESEARCH EXPERIENCE (سوابق تحقیقاتی) تاریخ شروع-تاریخ اتمام “عنوان طرح???,(نام شرکت، دانشگاه یا سازمان) محل, شهر, کشور PUBLICATIONS (مقالات و کتاب های چاپ شده) “عنوان مقاله یا کتاب???, نام نویسندگان , نام ژورنال یا انتشارات, تاریخ چاپ CONFERENCES ATTENDED (شرکت در کن??رانس ها) تاریخ عنوان کن??رانس محل برگزاری (نام شرکت، دانشگاه یا سازمان) , شهر, کشور. TRAINING (کارآموزی) تاریخ عنوان کارگاه یا دوره (نام شرکت، دانشگاه یا سازمان) محل, شهر, کشور. CERTIFICATES (گواهی نامه ها) تاریخ عنوان گواهی نامه (نام شرکت، دانشگاه یا سازمان) سازمان اهدا کننده, شهر, کشور. PATENTS (اختراعات ثبت شده شامل روش های ابداعی یا دستگاه و محصولات) تاریخ عنوان اختراع شماره ثبت (نام شرکت، دانشگاه یا سازمان) سازمان اهدا کننده, شهر, کشور. ACHIEVEMENTS (دستاوردها و مو??قیت ها) SKILLS (مهارت ها) Personal skills: (مهارت های شخصی شامل زبان و کار با کامپیوتر. مثل تسلط بر زبان انگلیسی و کار با مایکروسا??ت آ??یس) Communication skills: (مهارت های ارتباطی) Technical and Job-related skills: (مهارت های تخصصی مرتبط با حر??ه) Other skills: (دیگر مهارت. برای مثال: مهارت در نقاشی و …) INTERESTS (علاقه مندی ها) برای مثال: ورزش، آشپزی و … REFERENCES (مشخصات اساتید مرجع) نام و نام خانوادگی، درجه علمی، محل کار، شهر، کشور، شماره تماس، ایمیل مهارت های کلیدی در رزومه انگلیسی -key Skills ———————————– Problem solving skills مهارت های حل مشکل ———————————– Leadership رهبری ( توانایی مدیریت و راهنمایی گروه) ———————————– Written and verbal communication skills توانایی های ارتباط نوشتاری و کلامی ———————————– Strong customer service skills مهارت های قوی در خدمات به مشتریان ———————————– Flexibility (Adapt successfully to changing situations & environments) انعطا?? پذیری (مو??قیت درسازگاری و انطباق با تغییر موقعیات و محیط های مختل?? ) ———————————– Self-motivation and ability to take the initiative خود انگیختگی و توانایی به دست گر??تن ابتکار عمل **خود انگیختگی (Self-motivation) حالتی است که ??رد بدون نیاز به نظارت ، دستور و یا کمک دیگران، بداند که دقیقا چه کاری باید انجام دهد تا نیازها و مسائل موجود برطر?? شوند و یا اینکه چطور وظی??ه یا مسئولیت خود را انجام دهد بدون اینکه نیاز به نظارت یا تلنگر شخص دیگری داشته باشد. ———————————– Ability to work well under pressure توانایی انجام کار تحت شرایط پر??شار و سخت ———————————– I.T. skills including experience in Microsoft Office (Word, Excel, PowerPoint) مهارت های آی تی شامل تجربه کار با مایکروسا??ت آ??یس (وورد، اکسل، پاپورپوینت) ———————————– Punctuality and time-keeping وقت شناسی و دقیق بودن ———————————– Able to take on responsibility توانایی قبول مسئولیت ———————————– Good organization, with attention to detail به خوبی سازمان یا??ته، با توجه به جزئیات ** Good organization: ص??تی است برای ??ردی که به خوبی با استاندارد ها، قوانین و خواسته های کار??رما یا سازمان مربوطه سازگار است و مطابقت دارد. ———————————– Teamwork skills مهارت های کار گروهی ———————————– Quick learner, keen to learn and improve skills دارای توانایی یادگیری سریع، مشتاق به یادگیری و بهبود مهارت ها منبع: اپلای تهران www.apply-tehran.com مشاهده مطالب بیشتر در این مورد در لینک زیر: اپلای تهران www.apply-tehran.com
  2. بیان آمار در آزمون آیلتس ا??عال رایج برای بیان آمار: ا??عال و عبارات رایجی که برای شرح / توصی?? منحنی ها (graphs)، نمودارها (charts) و دیاگرام ها (diagrams) به کار می روند، عبارتند از: Show = نشان دادن ، نمودن ، ابراز کردن ، ??هماندن ، نشان ، ارائه ، نمایش ، جلوه ، اثبات Illustrate = توضیح دادن ، بامثال روشن ساختن ، شرح دادن ، نشان دادن ، مصور کردن ، اراستن ، مزین شدن Represent = نمایش دادن ، نمایاندن ، ??هماندن ، نمایندگی کردن ، وانمود کردن ، بیان کردن Compare= مقایسه کردن ، برابرکردن ، باهم سنجیدن We can see that = میتوانیم ببینیم که ، پی می بریم که Examples: The chart / graph shows levels of post – school education in four countries. نمودار / منحنی، سطح تحصیلات بعد از مدرسه را در چهار کشور نشان می دهد. The diagram illustrates / represents the structure of the political system. دیاگرام ساختار سیستم سیاسی را نشان می دهد. The chart / graph compares average working hours in the UK and the US. نمودار / منحنی میانگین ساعات کاری در بریتانیا و ایالات متحده را مقایسه می کند. We can see from the chart / graph that the number of visitors peaks in August. از نمودار / منحنی به اوج (نقطه اوج) بازدیدکنندگان در ماه اوت پی میبریم. ا??عال و عبارات رایجی که برای شرح ارقام و آمار به کار می روند عبارتند از: Suggest that = نشان میدهد که، اظهار میکند که Reach = رسیدن به ، نائل شدن به ، کشش ، حصول ، رسایی ، برد Rise = برخاستن، ا??زایش یا??تن ، بلند شدن ، بالاامدن ، طلوع کردن ، صعود ، طلوع ، سربالایی ، پیشر??ت ، ترقی ، خیز Raise = بالا بردن ، بالا کشیدن ، ا??زایش دادن ، تر??یع ، اضا??ه حقوق Reduce = کم کردن ، کاستن از ، تنزل دادن، کاهش دادن Drop = ا??ت کردن، کاهش یا??تن، کم شدن توجه: ت??اوت rise و raise: rise به معنی طلوع کردن، بالا آمدن و بلند شدن است و ??علی است لازم یعنی نیاز به م??عول ندارد. گذشته آن rose و اسم م??عول risen است. اما raise به معنی بلند کردن، بالا آوردن بوده و ??علی است متعدی یعنی نیاز به م??عول دارد. این ??عل با قاعده بوده، گذشته و اسم م??عول آن raised است. مثال: The river has risen ten inches because of the rain. رودخانه به علت بارندگی ده اینچ بالا آمده است. The sun rises in the East. خورشید در شرق طلوع میکند. He rose to welcome me. او از جای خود بلند شد که به من خوش آمد بگوید. If you don’t know the answer, raise your hand. اگر جواب را نمی دانید، دستتان را بلند کنید. Example: The statistics / figures suggest that people in rural areas are healthier. آمار / ارقام نشان می دهد که مردم در مناطق روستایی سالم تر هستند. The figure will increase further, reaching 6 million in 2020. رقم باز هم ا??زایش خواهد یا??ت و در سال ۲۰۲۰ به ۶ میلیون خواهد رسید. Demand rose by 48% in just 2 years. تقاضا ??قط در ظر?? ۲ سال ۴۸ درصد ا??زایش یا??ت. Time spent with family dropped from 21% to just 6%. زمان صر?? شده در کنار خانواده از ۲۱ درصد به ۶ درصد کاهش یا??ت. توجه: ا??عالی مانند rise (ا??زایش یا??تن)، drop (ا??ت کردن، کاهش یا??تن، کم شدن) و fall (ا??ت کردن، تنزل کردن، کاهش یا??تن) برای توصی?? تغییری که رخ میدهد به کار میروند. یک شخص یا یک سازمان می تواند چیزی را ا??زایش یا کاهش دهد. The bank of England has raised interest rates. بانک انگلستان نرخ بهره را ا??زایش داده است. The government has introduced measures to reduce traffic in the capital. دولت، برنامه هایی برای کاهش ترا??یک در پایتخت ارائه کرد. منبع: وب سایت آموزش زبان انگلیسی استاد بهروز اسدبیگی http://ielts-toefl-tehran.com/
  3. تعدادی از اصطلاحات کاربردی انگلیسی همراه با معنی و مثال: (۱) To feel guilty To have a sense of guilt احساس گناه کردن احساس گناه داشتن مثال: A: john failed his computer course. It was my fault. I should have helped him. ال??: جان در درس کامپیوتر رد شد. تقصیر من بود. باید کمکش می کردم. B: You shouldn’t blame yourself. He didn’t study hard enough. ب: تو نباید خودت را سرزنش کنی. او به قدر کا??ی درس نخواند. A: I know but I still feel guilty about it. ال??: می دانم ولی باز هم احساس گناه می کنم (۲) In advance / Beforehand از قبل – از پیش مثال: A: Shall we go to the new Mexican restaurant on Saturday night? ال??: شنبه شب برویم رستوران جدید مکزیکی؟ B: Yes, let’s go, but it gets very crowded on the weekends. We’d better make a reservation in advance. ب: بله، برویم، ولی آخر ه??ته خیلی شلوغ میشود. بهتر است از قبل جا رزرو کنیم. (۳) Free of charge مجانی – رایگان مثال: A: How much should I pay for this pamphlet? ال??: برای این جزوه چقدر باید بپردازم؟ B: Nothing. It’s free of charge. ب: هیچی. مجانی است. (۴) Give somebody one’s word of honor به کسی قول شر?? دادن مثال: A: How do you guarantee that you’re going to give my money back? ال??: چه تضمینی میدهی که پولم را پس خواهی داد؟ B: I give you my word of honor. ب: به تو قول شر?? میدهم. (۵) be at the mercy of somebody (Be under the control of somebody) تحت کنترل کسی بودن – وابسته به کسی یا چیزی بودن مثال: A: Do you think Mrs. Parker will help us? ال??: ??کر میکنی خانم پارکر به ما کمک می کند؟ B: Only if her husband allows her. She’s at the mercy of her husband. ب: ??قط اگر شوهرش اجازه دهد. او تحت کنترل شوهرش است. (۶) Play innocent خود را بی گناه نشان دادن مثال: A: I know we’re in trouble but I don’t blame John. ال??: می دانم به دردسر ا??تاده ایم اما جان را مقصر نمی دانم B: Don’t be stupid. He got us into trouble and now he’s playing innocent. ب: احمق نباش. او ما را به این دردسر انداخت و حالا دارد خود را بی گناه نشان می دهد (۷) Find fault with somebody از کسی ایراد گر??تن مثال: How are you getting along with your new colleagues? با همکاران جدیدت چطوری؟ We’re getting along pretty well. They’re all friendly, except for Linda. She usually finds fault with everyone. بد نیستیم. ر??تار همه شان دوستانه است به جز لیندا. معمولا از همه ایراد میگیرد (۸) A scatterbrain آدم حواس پرت و گیج مثال: A: Did Sara pick you up at airport? ال??: سارا در ??رودگاه دنبالت آمد؟ B: No, she never showed up. She’d promised to meet me but she clean forgot. She’s a scatterbrain. ب: نه هرگز نیامد. قول داده بود می آید دنبالم ولی پاک یادش ر??ت. آدم حواس پرتی است (۹) Count on somebody روی کسی حساب کردن مثال: A: You promised to help me. Remember, I’m counting on you. ال??: قول دادی کمکم کنی. یادت باشد، من روی تو حساب میکنم B: Don’t worry. I won’t let you down. ب: نگران نباش. ناامیدت نمیکنم (۱۰) Be on strike /Go on strike در حال اعتصاب بودن / اعتصاب کردن مثال: A: Subway workers are on strike. Do you know why they went on strike? کارکنان مرو در حال اعتصابند. می دانی چرا اعتصاب کردند؟ B: As far as I know, they’re unhappy with their working conditions. تا آنجا که من میدانم، از شرایط کارشان ناراضی اند منبع: وب سایت آموزش زبان انگلیسی استاد بهروز اسدبیگی
×
×
  • جدید...